به گزارش شهرآرانیوز؛ نمیتوان از قتلهای ناموسی آمار دقیقی ارائه کرد، اما بهطور تقریبی و براساس گزارشهای منتشرشده در رسانهها و تحقیقات میدانی، از ابتدای سال دوازده فقره قتل با انگیزه ناموسی در مشهد رخ داده است؛ جنایتهایی که در آنها قاتل و مقتول روزی یکدیگر را بیشتر از هر انسانی در این دنیا دوست داشتهاند. محبوب هم بودهاند و با هزار آرزو کنار نیمه گمشدهشان پای سفره عقد نشستهاند.
آنها پس از دوره نامزدی، زندگی عاشقانهای را آغاز کردهاند. خیلیهایشان بچهدار شدهاند و شیرینی زندگیشان دوچندان شده است، اما در این میان گاهی توهم، شک و بدبینی همچون ابری سیاه بر زندگی آنها سایه افکنده و شبیه موریانه زندگیشان را از درون ذرهذره نابود کرده است. آنها مثل همه زوجها در بدو ازدواج فکر میکردند که فقط مرگ خواهد توانست آنها را از یکدیگر جدا کند؛ اتفاقا اشتباه هم نمیکردند و مرگ آنها را از هم جدا کرد، اما هیچکدام از مردها فکر نمیکرد که خودش با کشتن همسرش به زندگی عاشقانهشان پایان دهد.
با بازشدن درهای خانه، چشمانش را بست. ناگهان با تصور اینکه دو دختر خردسالش به استقبالش میآیند، تبسمی کرد و در خیالش آنها را به آغوش کشید، اما همه این خیالات یکباره با شنیدن صدای مقام قضایی از بین رفت. او چشمانش را باز کرد و با گامهای لرزان پا به خانهای گذاشت که حالا محل جنایت شناخته میشد. این مرد پس از گذشت چند روز به خانهای بازگشته بود که دیگر در آن از گرمای محبت خانوادهاش خبری نبود و جای این گرما را سرمای عجیبی گرفته بود.
به اطراف نگاه کرد. انگار نمیتوانست حضور در خانهای را تحمل کند که مدتی پیش همسرش را با ضربات چاقو در آنجا کشته بود و رشته زندگیاش را پاره کرده بود. او درحالیکه بغض راه گلویش را بسته بود و نمیتوانست بهدرستی حرف بزند، باید با یک چاقوی چوبی جنایتش را بازسازی میکرد.
این پرونده را قاضی وحید خاکشور، بازپرس ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۲ مشهد، پیگیری میکرد. او درباره انگیزه این متهم و دیگرمتهمانی که همسرانشان را کشتهاند، میگوید: در این پرونده و پروندههای مشابه، متهمان مدعی میشوند که پیش از این همسرشان را دوست داشتهاند و حتی عاشق آنها بودهاند؛ احساسی که در یک لحظه یا حتی یک روز به دلایلی همچون بدگمانی، خیانت و... تبدیل به نفرت شده و فرد تصمیم به قتل شریک زندگیاش گرفته است.
بازپرس شعبه ۲۱۱ دادسرای مشهد ادامه میدهد: در این پروندهها معمولا شوهر درحالیکه انتظارش را ندارد، به اطلاعاتی دست پیدا میکند که در ذهنش رابطه حرمت و زوجیتش فرومیپاشد. مرد پس از رویارویی با اطلاعات مخدوشی که به او میگوید همسرت به تو خیانت کرده است، درحالی تصمیم به قتل میگیرد که حتی فرصت توضیح به زن را نمیدهد و به خودش این حق را میدهد که زن را بکشد.
خاکشور تصریح میکند: متأسفانه در پرونده قتلهای ناموسی، قاتل با خشونت زیادی مرتکب قتل میشود؛ همچون پرونده خیابان بهشتی که زن خواب بوده و مرد با چاقو به سراغش رفته و دهها ضربه به او زده است. این خشونت در سه مورد پرونده قتل ناموسی که اردیبهشت امسال رخ داد نیز دیده میشود.
وی میگوید: متأسفانه در مواردی که انگیزه ناموسی قوت دارد، قاتل در لحظه جنایت، خشونتی از خود نشان میدهد که هرگز کسی از او انتظارش را نداشته است. بازپرس جنایی دادسرای مشهد با اشاره به سرانجام قاتلان پس از ارتکاب به جنایت، ادامه میدهد: در همه پروندههای قتلهای ناموسی، قاتل پس از جنایت پشیمان میشود و متهمان پس از آن دچار افسردگی شدید میشوند. زیرا پس از حادثه، به اقدامی که انجام دادهاند و تبعات کارشان فکر میکنند و پی میبرند که چه اشتباهی کردهاند.
بازپرس شعبه ۲۱۱ دادسرای مشهد با اشاره به پروندههایی که بهتازگی در این حوزه با آنها روبهرو شده است، میگوید: در یک مورد مردی متوجه خیانت همسرش با یکی از دوستانش میشود. او ابتدا به کشتن همسرش فکر میکند، اما پیش از اقدام علیه همسرش، با او صحبت میکند و متوجه میشود که همسرش قربانی یک دسیسه بوده و مجبور به رابطه پنهانی شده و اینگونه از قتل همسرش منصرف شده، اما او با طراحی یک نقشه سیاه از دوستش انتقام گرفته و او را کشته است.
وی ادامه میدهد: این مورد اگرچه به یک جنایت ختم شد، اما نشان داد اگر زوجین با چنین مواردی روبهرو شدند، باید پیش از هر اقدامی درباره آن با یکدیگر صحبت کنند و حتی به مشاوره مراجعه کنند؛ کاری که اگر درباره قتل ناموسی در خیابان بهشتی نیز رخ میداد، بیشک متهم دست به قتل همسرش نمیزد. زیرا متهم مردی آرام بود که همسر و خانوادهاش را دوست داشته و فقط ۲۴ ساعت پس از اینکه گمان کرده همسرش به او خیانت کرده، تصمیم به قتل او گرفته است و اگر زمان بیشتری داشت، احتمالا دست به قتل نمیزد. در این میان رسانهها نیز میتوانند با ارائه آموزش جلوی بسیاری از جرائمی از این دست را بگیرند.
یک عضو هیئتعلمی گروه جامعهشناسی دانشگاه فردوسی مشهد نیز از حدود ۱۰ ماه پیش تحقیقات گستردهای را درباره قتلهای ناموسی آغاز کرده است. دکتر مجید فولادیان دستکم با ۱۰متهمی که به اتهام قتل همسرشان دستگیر شدهاند، مصاحبه کرده است.
این جامعهشناس قتل ناموسی را تکعاملی نمیداند و میگوید: افرادی که مرتکب قتل همسرشان میشوند، روابط عاشقانهای با هم داشتهاند، اما در ادامه به دلایل متعددی دست به این اقدام زدهاند.
وی ادامه میدهد: وقتی با متهمان مصاحبه میکردم، متوجه شدم بیشترشان از ساختارهای سنتی جامعه بیرون آمدهاند. مردانی که مرتکب قتل شدهاند، بیشترشان در ساختار سنتی جامعه رشد کردهاند و مفهوم غیرت برایشان مهم و کلیدی بوده است. این افراد زمانی که به دوره جوانی رسیدهاند، یک پایشان در سنت و پای دیگرشان در جامعه مدرن بوده است. بیشتر آنها با اینکه در ساختار خانواده سنتی رشد کرده بودند، در جامعه مدرن عاشق یک زن شده و درنهایت با او ازدواج کردهاند و پس از گذر از دوران شیرین ازدواج، بهمرور تناقضهای دو طرف نمایان شده است.
این جامعهشناس با بیان اینکه تناقض در ساختار فرهنگی زوجین یکی از دلایلی است که مرد را به سمت جنایت سوق میدهد، اظهار میکند: در بررسی برخی پروندهها، مشاهده کردهایم که زن پیش از ازدواج استقلالهایی داشته و پس از ازدواج هم قصد داشته است با حفظ این استقلالها، شغل و درآمد داشته باشد و علاوه بر استقلال مالی، آزادی عمل و استقلال اجتماعی نیز داشته باشد، اما مرد با همه اینها مشکل داشته است. همینجا تعارضات بروز میکند و اوج میگیرد. با هر اختلاف بسته به مورد روابط آنها، این زندگی سست و سستتر میشود؛ اختلافاتی که اگر از خانه بیرون برود، دوستان زن یا مرد آنها را تقویت و حتی دوطرف را به انتقام تشویق میکنند.
فولادیان با اشاره به اینکه انگیزه بیشتر زنکشیها به خیانت یا تصور به این موضوع برمیگردد، توضیح میدهد: همه همسرکشیها مربوط به خیانت نبوده و نیست، اما تقریبا همه متهمان ادعای خیانت همسرشان را مطرح میکنند. ما این ادعا را از همه متهمان شنیدهایم که همسرشان با شخص دیگری رابطه داشته است و آنها پس از اینکه متوجه شدهاند، او را به قتل رساندهاند. ما همه این ادعاها را بررسی کردیم و دیدیم حقیقت در بسیاری از موارد با آن چیزی که مردان تصور کرده بودند، فاصله زیادی داشته است.
برای نمونه، مردی ادعا کرده بود که همسرش را بهعلت ارتباط با همکارش به قتل رسانده است. ما تحقیق کردیم و دیدیم ماجرا با آن چیزی که مرد ادعا کرده، بهطور کامل متفاوت بوده است. این مرد با ذهنیت و برداشت سنتی خود، در تلفن همراه همسرش تعدادی پیامک بین او و همکارش را دیده است. موضوع پیامها کاری و لحن آنها محترمانه بود. با وجود این، مرد این پیامها را به بدترین شکل تعبیر کرده و بدون توضیح خواستن از همسرش، مرتکب جنایت شده بود.
وی ادامه میدهد: در این پرونده ما دیدیم که مرد از هرکلمه این پیامکها یک برداشت عجیب داشته است و همین سوءتفاهمها باعث شده بود تا او همسرش را با خشونت زیاد به قتل برساند. نکتهای که باعث شده است من باصراحت بگویم باید ریشه قتلهای ناموسی را فقط در ساختار و تحولات جامعه ایران پیدا کنیم، ساختار جامعه امروز ماست که بهخوبی ریشه این جنایتها را نشان میدهد.
فولادیان با اشاره به انگیزه قتلهای ناموسی، بیان میکند: درباره انگیزه اصلی قاتلها مقام قضایی باید پاسخ دهد، اما از منظر جامعهشناسی مسئله مهم این است که چه چیزی باعث شده مردی که همسرش را دوست داشته و با او ازدواج کرده است، به مرحلهای برسد که تصمیم به قتل زن بگیرد. این نقطهای نیست که فرد سریع به آنجا رسیده باشد و باید ساختار زندگی او را تجزیه و تحلیل کرد و دید که این فرد چرا به این نقطه رسیده است.
بیشتر مردانی که دست به قتل همسرشان زدهاند، دستکم یکبار برای طلاق اقدام کردهاند، اما به دلایل متعدد یا نتوانستهاند طلاق بگیرند یا منصرف شدهاند. این را فولادیان میگوید و توضیح میدهد: در بررسیها متوجه شدیم قاتل و مقتول دستکم یکبار قصد طلاق داشتهاند، اما نتوانستهاند از هم جدا شوند. همه آنها با سازش یا پس از مشاهده پیچیدگیهای دادگاه طلاق به خانه برگشتهاند و پس از آن با یک جرقه مرتکب جنایت شدهاند. البته این آماری است که ما از قتل داریم. اگر خیانت، خشونت خانگی و طلاق عاطفی را هم به این آمار اضافه کنیم، متوجه میشویم با چه گسترهای روبهرو هستیم.
فولادیان ادامه میدهد: نکته دیگر این است که طول زندگی مشترک دوام آن را تضمین نمیکند. در مواردی که ما بررسی کردیم، طول رابطه به قتل یا عدم قتل مربوط نمیشد. برخی از موارد سه سال و تعدادی تا پانزدهسال با هم زندگی مشترک داشتهاند و بیشترشان دارای فرزند هم بودهاند.
نکته درخورتوجه دیگر این است که در تحقیقات دیدیم بسیاری از متهمان شخصیت خشنی نداشتهاند و بسیار مظلوم بودهاند. البته تحصیلات آنها بهنسبت پایین بوده است و تحصیلاتی هم اگر داشتهاند، از دانشگاههای درجهچندم بوده است. البته تحصیلات عامل کاهنده نیست و نمیشود تحصیلات را بهعنوان یک متغیر بررسی کرد.